نقدی بر آزمون و خطاهای زنوزی / ردپای آقای سایه نشین در تغییرات تراکتور

نشریه مسرور | امیر لیل آبادی/ از زمانی که “محمدرضا زنوزی مطلق”، مالک فعلی تراکتور، ” آرامش” این تیم را “خط قرمز” خود اعلام کرد، دو فصل می گذرد، او در ابتدای لیگ هجدهم و به موازات تحویل مالکیت این باشگاه و پس از حواشی مربوط به برخی حق خوری ها و بی عدالتی های
نشریه مسرور | امیر لیل آبادی/ از زمانی که “محمدرضا زنوزی مطلق”، مالک فعلی تراکتور، ” آرامش” این تیم را “خط قرمز” خود اعلام کرد، دو فصل می گذرد، او در ابتدای لیگ هجدهم و به موازات تحویل مالکیت این باشگاه و پس از حواشی مربوط به برخی حق خوری ها و بی عدالتی های تحمیلی به نماینده فوتبال شمالغرب کشور در رقابت های لیگ، که البته بخشی از آن ها نیز مبتنی بر “دشمن تراشی”، “توهم توطئه” و “درگیری های بی مورد” وی با رقبا و ارکان فدراسیون بود، طی گفت و گویی، با اعلام این جمله که ” آرامش تراکتور خط قرمز من است!”، عملا شمشیر را برای کسانی که به زعم وی به دنبال بر هم زدن آرامش تیم تحت مدیریتش بودند، از رو بست تا خط و نشانی واضح و روشن برای دشمنان فرضی تراکتور در درون و بیرون مستطیل سبز و جغرافیای فوتبال ایران کشیده باشد.
این موضع گیری و سیاست خاص مدیریتی “مدل زنوزی” البته تنها یک روی سکه ماجراهای پر کش و قوس وی طی دو فصل اخیر و حتی فصل جاری رقابت های لیگ برتر فوتبال کشور است؛ در حالی که تحلیل و بررسی اتفاقات و حوادث دو سال اخیر تراکتور مدل زنوزی در فوتبال کشور، به عینه گویای نقش و تاثیر مستقیم تصمیمات، اظهارات، اقدامات و جنجال های شخص زنوزی در بروز و اوج گیری حواشی متعدد و متنوع برای تیم پرشورهاست، تا عملا از زنوزی، تصویری متزلزل و مالکی با شیوه مدیریتی مبتنی بر ” آزمون و خطا ” نزد خیل کثیری از هواداران، رسانه ها و البته کارشناسان فوتبال کشور به نمایش درآید.
زنوزی علی رغم زحمات و هزینه های کلان و هنگفتی که در دو فصل گذشته برای موفقیت و قهرمانی تراکتور متحمل شده، تحت تأثیر بسیاری از عوامل، از جمله تصمیمات آنی، احساسی و البته در لحظه خود و از طرفی، مشاوره های غلط و نسنجیده برخی اطرافیانش، طی این دو فصل، چنان رشته کار مدیریت این تیم ریشه دار را از کف داده که به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران فوتبال کشور و استان، طی این دو فصل، به ویژه فصل هجدهم لیگ برتر، مناسب ترین و بهترین فصل فوتبالی تاریخ تراکتور برای کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر بود.
جدای از حاشیه های ۵ هفته پایانی لیگ هجدهم که با ماجراهای عجیب و غریب موسوم به “فروزان گیت” در بازی برابر سپیدرود رشت آغاز گردید و در نهایت منجر به سقوط پله به پله سرخ های شمالغرب از صدر جدول و کورس قهرمانی شد، ” آزمون و خطاهای” پی در پی مالک متمول این باشگاه، در انتخاب و برکناری پی در پی ۸ مدیرعامل و ۷ مربی طی دو سال را باید در زمزه رکوردهای ماندگار تاریخ رقابت های لیگ برتر در ۲۰ فصل اخیر ارزیابی کرد.
زنوزی که به جهت جایگاه محوری اش در تراکتور به عنوان مالک و هزینه کننده اول و آخر برای تیم، همواره علاقمند و مصر به ایفای نقش مستقیم در تمامی تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های ریز و درشت مدیریتی باشگاه بوده و مدیریت “مالک محور” را در این باشگاه نهادینه کرده است، درست از ناحیه همین سیاست نیز، تراکتور را آسیب پذیر کرد تا این تیم در عین توانایی و شایستگی، از رسیدن به هدف اصلی که همانا قهرمانی لیگ برتر بود بازماند.
در تراکتور مدل زنوزی، بود و نبود مدیرعامل، مدیر روابط عمومی، مدیر رسانه، معاونت ورزشی، معاونت حقوقی، معاونت مالی، هیات مدیره، کانون هواداران، معاونت فرهنگی و دیگر ارکان لازم برای اداره یک باشگاه، چندان محلی از اعراب و حتی تأثیری در نحوه اداره باشگاه ندارند و این تنها خود “زنوزی” است که در همه عرصه ها، نقش آفرینی و حکم می کند.
رفتارها و تصمیمات تام و مالک محورانه زنوزی در راس باشگاه تراکتور، با این فلسفه که “همه باید بله قربان گوی من باشند”، در حالی طی سه فصل اخیر همچون سایه ای سنگین بر سر ارکان ویترینی و تقریبا تزئینی تراکتور در ابعاد، مدیریتی، فنی، پشتیبانی و مالی وجود داشته و فضایی غبارآلود به وجود آورده است که به هیچ روی نمی توان و نباید انتظار معجزه مدیریتی و پیاده شدن ایده ها، افکار، طرح ها و برنامه هایی خارج از خواسته و سلیقه ” آقای مالک” و مشاوران پیدا و پنهان وی داشت و همین رویه و سبک مدیریتی کاملا یک سویه، بزرگ ترین آسیب را بر پیکره تراکتور خصوصی شده این سال ها وارد آورده است.
سبک مدیریتی و تئوری های کانالیزه زنوزی و بعضا افکار رادیکال وی در عرصه فوتبال که بدون تردید منبعث از رفتارها و رویه های مدیریتی این مالک متمول در عرصه تولید و صنعت است، نتیجه و خروجی مشخص خود را در ورود و خروج سریع و پی در پی مدیران عامل، اعضای هیات مدیره، مربیان، بازیکنان، کارشناسان و حتی معاونان این باشگاه بر جای گذاشته تا امروز، حتی اگر به شوخی هم شده باشد، از تراکتور، به عنوان “محله برو و بیا” در فوتبال ایران یاد شود، مجموعه ای که البته طی این سال ها، همواره دو چهره و نام ثابت به عنوان اسم رمز تمامی تغییرات مدیریتی و فنی داشته است؛ “عباس الیاسی” و “شخص زنوزی” …
فارغ از حواشی و حوادث ریز و درشت فنی، مدیریتی و مالکیتی تراکتور در فصول هجدهم و نوزدهم، دوباره این زنوزی بود که در فصل بیستم نیز ترک عادت نکرد و با ایجاد تغییرات بنیادی در کادر فنی و مدیریتی باشگاه و تیمش، تعجب و بهت هواداران و اهالی فوتبال را سبب شد.
زنوزی که پس از کش و قوس های فراوان، در سال دوم مالکیتش بر این تیم، اولین جام را با کسب عنوان قهرمانی جام حذفی به ویترین افتخارات تیم تحت مالکیتش اضافه کرد، در اقدامی غیر حرفه ای، “ساکت الهامی”مربی محجوب و موفق تراکتور و “میرمعصوم سهرابی” مدیرعامل کارنامه دار این باشگاه را برکنار کرد تا راه برای ورود علی رضا منصوریان و محمد علیپور به تراکتور، دو چهره ای که سابقه همکاری با هم در نفت تهران را داشتند باز شود؛ اما این پایان کار نبود و طبق پیش بینی ها، علیپور، مدیرعامل سابق نفت تهران و تراکتور، به دلیل دخالت ها و اعمال نظرهای بحث برانگیز و عدای شده زنوزی در حوزه وظایف مدیرعامل، پس از ۴۵ روز مدیریت در این باشگاه، عطای کار را به لقای بودن در تراکتور تحت نفوذ و دخالت های زنوزی بخشید و راهی تهران شد.
علیپور در حالی با استعفایی غیرمنتظره، از ادامه همکاری با زنوزی انصراف داد که پیش از آخرین استعفا، دو بار نیز مجبور به استعفا شده بود تا بیش از پیش، پرده از عمق حواشی و برخی ابهامات و زاویه ها و چالش های فکری و تصمیم گیری میان مالک و مدیرعامل این باشگاه برداشته شود.
البته در خصوص دلایل و چرایی استعفای محمد علیپور از مدیرعاملی تراکتور، طی گزارشی مستقل و تحلیلی، درصفحه بعد سخن خواهیم گفت؛ اما در شرایطی که تراکتور زنوزی، فصل جدید رقابت های لیگ برتر فوتبال کشور را با چنین حواشی مدیریتی از یک سو و نتایج ضعیف در دو بازی اول آغاز کرده است، رسانه های محلی و کشوری، از انتصاب “سجاد سیاح”، چهره ای گمنام و بدون سابقه مدیریتی در فوتبال به عنوان مدیرعامل جدید این باشگاه خبر دادند. علاوه بر انتصاب این چهره کم تر شناخته شده، بازگشت دوباره “هوشنگ نصیرزاده”، مدیرعامل سابق ماشین سازی به تبریز، در نقش معاونت ورزشی تراکتور نیز در نوع خود جالب و محل سوال است.
نصیرزاده که در زمان مالکیت زنوزی بر ماشین سازی، همچون علیپور، استعفایی غیرمنتظره و البته توام با گلایه های خاص از دخالت های زنوزی در حیطه وظایف مدیر عاملی اش داشت، در حالی مجددا وارد همکاری با زنوزی شده است که بعید به نظر می رسد، این همکاری برای وی و مدیرعامل جدید تراکتور، دوام داشته باشد.
این که منصوریان، سیاح، نصیرزاده و دیگر تازه واردان به تراکتور، امسال “برف تبریز” را خواهند دید یا نه و این که تراکتور فصل بیستم به عنوان نماینده فوتبال کشور در لیگ قهرمانان آسیا با این تیم مدیریتی و مالکیتی و کادر فنی و بازیکنان جذب شده، خواهند توانست در قامت مدعی قهرمانی لیگ و نماینده ای موفق در آسیا قد علم کرده و رویاپردازی های مالک پرحاشیه و همه کاره این باشگاه و در نهایت آرزوی های هواداران پرشور این تیم را برآورده کند یا نه، موضوعی است که لااقل، یک نیم فصل سخت و پرچالش زمان خواهد برد، اما آن چه در این میان اسباب نگرانی هواداران و کارشناسان فوتبال را بیش از پیش کرده است، تداوم دخالت های حاشیه ساز و تفکرات رادیکال زنوزی در روند مدیریتی و فنی این تیم است …
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰