کناره گیری خمینی جوان ؛ چرخش به سوی خاتمی

نشریه مسرور | امیر لیل آبادی/ سید حسن خمینی، نوه امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی را بدون تردید باید یکی از چهره هایی دانست که جدای از انتسابش به رهبر کبیر انقلاب، به دلیل رویکردهای سیاسی اش طی سال های اخیر، همواره و بیش از دیگر برادرانش، در مرکز توجهات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی
نشریه مسرور | امیر لیل آبادی/ سید حسن خمینی، نوه امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی را بدون تردید باید یکی از چهره هایی دانست که جدای از انتسابش به رهبر کبیر انقلاب، به دلیل رویکردهای سیاسی اش طی سال های اخیر، همواره و بیش از دیگر برادرانش، در مرکز توجهات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی سال های اخیر قرار داشته و کنشگری های گاه و بیگاه وی در مقاطع و بزنگاه های سیاسی اجتماعی کشور، واکنش های موافق و مخالف را برانگیخته است.
نوه امام راحل، به ویژه بعد از کاندیداتوری پر سر و صدای خود در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۹۴ و البته حواشی مربوط به ردصلاحیتش در این انتخابات به دلیل عدم شرکت در آزمون اجتهاد، بیش از همیشه و فراتر از دیگر مسوولیت های فرهنگی و مذهبی اش به عنوان تولیت حرم مطهر امام (ره) و موسسه تنظیم و نشر آثار آن حضرت، در کانون توجهات و اظهارنظرهای سیاسی قرار گرفت و از آن مقطع به بعد نیز، کمابیش به واسطه رویکردها، کنش ها، اظهارنظرها و دیدگاه هایش، مطرح شد تا عملا، وارد فاز جدی و جدیدی از کنشگری سیاسی اش شود.
این در حالی است که اگرچه بسیاری از تحلیلگران سیاسی کشور، کاندیداتوری نوه امام خمینی (ره) در انتخابات مجلس خبرگان رهبری را بارزترین و روشن ترین مولفه سیاست ورزی سید حسن خمینی می دانند، با این حال، با کمی برگشت به سال های قبل تر و تقریبا دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، نشانه های روشن و قدیمی تری از سیاست ورزی و موضع گیری های سیاسی این روحانی جوان، اما باتجربه سیاسی را می توان یافت.
زاویه ها و موضع گیری های چراغ خاموش سید حسن خمینی در مقابل محمود احمدی نژاد، رییس جمهور وقت و عدم شرکت در مراسم تنفیذ حکم وی و در ادامه، عدم استقبال حسن خمینی از احمدی نژاد در مراسم هفته دولت در جماران، از بارزترین موضع گیری های سیاست مدارانه نوه امام بعد از انتخابات سال ۸۸ بود، هرچند این زوایه ها، سال ها بعد و پس از اهدای هدایای دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط رییس دولت عدالت محور به موزه تولیت آستان امام خمینی (ره) و متقابلا، حضور حسن خمینی در منزل احمدی نژاد برای تسلیت درگذشت مادر رییس جمهور سابق، به نوعی از بین رفت و روابط سرد قبلی این دو چهره سیاسی کشور، به سمت عادی شدن حرکت کرد، تا جنگ سرد میان این دو فروکش کند.
همچنین، لغو مراسم شب های قدر در حسینیه جماران به خاطر افزایش فشارهای سیاسی به سید محمد خاتمی، از دیگر موضع گیری ها و اقدامات سیاسی نوه امام راحل در سال های گذشته بود که هر یک به نوعی به محلی برای اظهارنظر و حتی تحلیل ها و قضاوت های سیاسی طیف های مختلف تبدیل گردید تا نمایی روشن تر از سیاست ورزی و دیدگاه های سیاسی حسن خمینی به تصویر کشیده شود.
تمامی این اتفاقات و موضع گیری های سیاست مدارانه سید حسن خمینی که هر یک به تنهایی حاوی پالس ها و پیام های خاص به فضای سیاسی کشور در آن دوران بود، البته واکنش های مختلفی را نیز به دنبال داشت، این واکنش ها که عمدتا نیز مخالف و رادیکال تر از هر موضع گیری دیگر بود، همچون زخمی کهنه و در مراسم بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) در سال ۸۹ و به هنگام سخنرانی سید حسن خمینی سر باز کرد و مخالفان وی، با شعارهای تند، به او حمله کردند تا در نهایت این سخنرانی ناتمام بماند.
با تمام این احوال و فارغ از چنین نشانه های سیاست ورزی که هر کدام می تواند به عنوان خط سیری برای تحلیل رفتارهای سیاسی نوه امام خمینی (ره) مورد توجه قرار گیرد، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، از ماه ها قبل، در حال تبدیل شدن به بستری دیگرگون برای کشیده شدن نام حسن خمینی به میدان سیاست ورزی در حساس ترین دوره رقابت های انتخابات ریاست جمهوری کشور بود.
اگرچه خود سید حسن خمینی پیش تر از رد تلویحی کاندیداتوری احتمالی اش در انتخابات ۱۴۰۰ خبر داده است؛ با این حال موضع گیری و اظهارنظرهای آشکارتر برخی چهره ها و فعالان احزاب و جریان های سیاسی کشور در روزهای گذشته، از تمایل و تلاش برخی طیف ها برای تحقق کاندیداتوری حسن خمینی و حمایت از وی در انتخابات خردادماه امسال حکایت داشت.
شامگاه دوشنبه ۱۶ فروردین حجتالاسلام والمسلمین سیدیاسر خمینی در گفتوگو با سایت جماران -نزدیک به بیت امام – در پاسخ به سوالی درخصوص احتمال کاندیداتوری سیدحسن خمینی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، گفته «در هفتهها و بلکه ماههای اخیر، اقبال زیادی به اخوی گرامی جناب حاجحسن آقا شد و بزرگان زیادی از عاشقان امام، ایثارگران، مذهبیون، خانوادههای شهدا، سیاسیون و دانشگاهیان کشور ایشان را تنها کسی دانستند که میتواند کشور را با شعار «همه با هم» امام خمینی متحد کند.»
وی با بیان اینکه حاجحسن آقا هنوز این درخواستها را نپذیرفته بودند، افزود: «ایشان باتردید درحال مشورت و بررسی جوانب امر بودند تا اینکه امروز مطابق دیدارهای نوبه خود با رهبری به دیدن ایشان رفتند که طی این ملاقات، رهبر انقلاب کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاجحسن آقا را مانند فرزند خود میدانند، از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند.»
حجتالاسلام والمسلمین سیدیاسر خمینی تصریح کرد: «با توجه به این توصیه، طبیعی است که تصمیم ایشان روشن است و اخوی یقینا تصمیمی برای کاندیداتوری ندارند.» او در پایان به نیابت از سیدحسن از همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی که از او دعوت کردند، تشکر کرده و گفته که براى صلاحدید مردم و انقلاب حاضر به هرگونه ازخودگذشتگى است و در هر جایى باشد خدمتگزار و دلسوز مردم است.
براساس آنچه سایت جماران منتشر کرده، مشخص نیست که آیا سیدحسن در این دیدار درباره کاندیداتوری خود با رهبر انقلاب سخن گفته یا اینکه بدون اشاره او، رهبر انقلاب چنین توصیهای کردهاند. در هرصورت از مضمون آنچه گفته شده و اشاره رهبر انقلاب که سیدحسن را «مانند فرزند خود» میدانند، نشان میدهد که حضرت آیتالله خامنهای به یادگار امام یک توصیه کردند و این توصیه حکم حکومتی نیست. ایشان پیش از این و در سال ۹۶ نیز بهصورت مستقیم به یکی از شخصیتهای سابق چنین پیشنهادی کردند و حتی آن را «پشت بلندگو» نیز بهصورت رسمی بیان داشتند، اما درنهایت آن فرد با وجود اینکه تاکید به عدم کاندیداتوری در انتخابات داشت، به وزارت کشور رفت و کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شد.
تا لحظه نگارش این گزارش، حجتالاسلام سیدحسن خمینی اعلام کرده که در انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا نمیشود و این عدم کاندیداتوری نیز قطعی است. شاید مهمتر از عدم کاندیداتوری سیدحسن خمینی، چرایی توصیه رهبر انقلاب به سیدحسن خمینی است. پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که در چندماه گذشته طیف تندرو جریان اصلاحطلب همچون حزب مجمع ایثارگران اصلاحطلب تلاش کرد سیدحسن را به اصلیترین کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری اصلاحطلبان تبدیل کند.
مطرح کردن یادگار امام بهعنوان کاندیدای نهایی در شرایطی بود که برخی اصلاحطلبان همچون جلال جلالی زاده، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با این ابهام که سیدحسن سوابق کار سیاسی و مدیریت کلان ندارد، به این نکته اشاره کرد که «از سوی دیگر نیز مشخص نیست شورای نگهبان صلاحیت او را تایید کند، همانطور که اشاره شد در سال ۹۴ صلاحیت سیدحسن را در انتخابات خبرگان شورای نگهبان رد کرد و این احتمال که با همان دلایل مشابه او را رد صلاحیت کنند نیز وجود دارد.» در شرایط فعلی کشور، ریسک کردن روی فردی که فاقد سوابق سیاسی و مدیریت کلان بوده و احتمال رد صلاحیتش نیز بالا بوده، کمی غیرمنطقی بهنظر میرسد، اما باید دید انگیزه اصلاحطلبان از اینکه سیدحسن را وارد گردونه انتخابات ریاستجمهوری کنند، چیست؟
۱- کاندیداتوری سیدحسن خمینی برای جریان اصلاحطلب دارای کارکردهایی است. او اگرچه سابقه مدیریت کلان نداشته، اما بهواسطه نسبت خانوادگیاش با بنیانگذار انقلاب اسلامی، دارای ارزش نمادین و بهتبع آن قدرت اجماعسازی است. این ویژگیها ایدهآلترین وضعیت برای اصلاحطلبان بود که در هیچیک از کاندیداهای احتمالی این جریان یافت نمیشود.
۲- جنبه مهمتر اما علم اصلاحطلبان به احتمال قوی ردصلاحیت سیدحسن خمینی است. اگر سیدحسن وارد کارزار انتخابات ریاستجمهوری میشد و شورای نگهبان صلاحیت او را برای کاندیداتوری احراز نمیکرد، یادگار امام میتوانست کاری شبیه به آنچه را مرحوم هاشمیرفسنجانی در سال ۹۲ انجام داد، تکرار کند. بهعبارت سادهتر حتی اگر سیدحسن خمینی تایید صلاحیت نمیشد، باز هم برای اصلاحطلبان یک فرصت بود، چراکه با استفاده از این فرصت، آنها میتوانستند یک موج اجتماعی ایجاد کنند و با استفاده از آن، گزینه دیگرشان را رو کنند و سیدحسن نیز مجاب به حمایت از او شود. شاید روی کاغذ این محاسبات معطوف به نتیجه شود، اما در میدان سیاست، این فرضیات و احتمالات، خالی از اشکال نیست. اشکال اول در این فرضیات، تفاوت سیدحسن و مرحوم هاشمیرفسنجانی است. سوابق اجرایی و سیاسی مرحوم هاشمیرفسنجانی نه با سوابق نداشته سیدحسن قابل مقایسه است و نه با سوابق هیچ فرد دیگری. هاشمیرفسنجانی بیش از نیم قرن در بالاترین سطح کنشگری سیاسی داشت و در مدیریت بحرانهای بسیار بزرگ کشور نقش آفرین بود. اشکال دوم اما این است ردصلاحیت هاشمیرفسنجانی به این دلیل تبدیل به یک موج اجتماعی شد که در افکار عمومی، هاشمی بهدلیل سالها مخالفت با روش و منش محمود احمدینژاد، نماد تغییر وضع موجود بود. افکار عمومی هاشمی را بهعنوان گزینهای برای برونرفت از تنشهای داخلی و خارجی میدانستند و برهمین اساس هم ردصلاحیت او، تبدیل به یک موج اجتماعی شد. درمقابل اما سیدحسن نهتنها نماد تغییر نیست که افکار عمومی با توجه به حمایتهای او از حسن روحانی و پیام ویدئوییاش در حمایت از روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶، او را بخشی از وضع موجود میدانند.
۳- برفرض محال حتی اگر ردصلاحیت سیدحسن خمینی منجر به یک موج اجتماعی در حمایت از اصلاحطلبان میشد، سود سیاسی بیش از همه به جیب جریان اصلاحطلاب سرریز میشد و یادگار امام، نقشی بیش از یک قربانی متین نخواهد داشت. اگر سیدحسن خمینی این نقش را هم بهخوبی ایفا کند، آیا در انتخابات ۱۴۰۴ یا ۱۴۰۸ و انتخاباتهای بعدی نیز او نقشی پررنگتر از این خواهد داشت؟
۴- بررسی رفتار یادگار امام در بیش از یکدهه گذشته نشان میدهد که سیدحسن بیمیل به نقشآفرینی در سیاست نیست و تمایل دارد آینده سیاسی روشن و موجهی داشته باشد. اگر او که پیش از این در انتخابات مجلس خبرگان رهبری بهدلیل عدم حضور در امتحان، صلاحیتش احراز نشد، برای دومین بار در انتخابات ریاستجمهوری ردصلاحیت میشد، آینده سیاسیاش تباه میشد. برای اصلاحطلبان البته این موضوع مهمی نبود و برخلاف تأملهای سیدحسن برای ورود به انتخابات، آنها آمده بودند تا این هزینه را به سیدحسن تحمیل کنند.
۵- خطر مهمتر از عدم احراز صلاحیت سیدحسن و تاثیر آن بر آینده سیاسیاش، اثری بود که این رخداد بر بیت امام داشت. با حضور یادگار امام در انتخابات آن هم به نمایندگی از یک جریان سیاسی، بیت امام که در چهاردهه گذشته با وجود برخی ایرادات، تلاش داشت خود را فارغ از جریانهای سیاسی تثبیت کند، برخلاف مشی امام و حجتالاسلام سیداحمد خمینی در انحصار یک جریان سیاسی و بهعبارت بهتر تندروهای آن جریان درمیآمد.
براساس آنچه گفته شد، توصیه رهبر انقلاب به عدم کاندیداتوری یادگار امام، بیارتباط به آنچه که گفته شد، نیست.
۱- برخلاف اصلاحطلبان که چه تایید و چه ردصلاحیت سیدحسن برایشان آورده داشت، ردصلاحیت یادگار امام چه برای شخص سیدحسن و چه برای نظام دارای هزینه بود. اگر چه سیدحسن بهواسطه نسبت خانوادگیاش با امام و شخصیت متین و آرام او برای بسیاری جذابیت دارد، اما فقدان فعالیت سیاسی و مدیرت کلان در سوابقش، احتمال تاییدصلاحیتش را بهحداقل میرساند. رهبر انقلاب با علم به چنین موضوعی و پشتپرده حامیان امروز سیدحسن، تلاش کردند تا مانع از خرج شدن یادگار امام به نفع یک جریان سیاسی شوند و او را بهعنوان بخشی از ظرفیت انقلاب حفظ کنند.
۲- جدای از این، توصیه رهبر انقلاب، واقع صیانت از سیدحسن و پس از آن بیت امام بود تا نکند طیفی رادیکال بتواند بیت امام را جناحی و انحصاری کند. این یکی از مهمترین وجوهی بود که مدنظر رهبر انقلاب بوده است.
۳- فارغ از توصیه حکیمانه رهبر انقلاب به سیدحسن، اگر او وارد انتخابات ریاستجمهوری میشد؛ شورای نگهبان صلاحیتش را احراز میکرد و یادگار امام رئیسجمهور میشد. باید دید وضعیت او چگونه میتوانست باشد. آنطور که دولت روحانی مدعی است کشور به واسطه تحریمها در تنگنا قرار داد. به عبارت سادهتر در شرایط فعلی ایران در دو حوزه اقتصاد و همچنین قدرت اجرایی دچار مشکل است. بهعنوان نمونه باوجود تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به دست مصرفکننده نمیرسد. اینکه برخی کالاها همچون مرغ به آسمان پرکشیده و در بازار یافت شدنی نیست یا روغن، موز، رب گوجهفرنگی و چندین کالای دیگر نیز هر از چندگاهی در بازار یافت نمیشود، نه ناشی از تحریمها که حاصل ناتوانی دولت در مدیریت اجرایی کشور است. سیدحسن خمینی با تمام ویژگیها و مزیتهایی که داشته و میتواند داشته باشد، نه تجربه اجرایی دارد و نه در اقتصاد و حتی سیاست ورود جدی داشته است. بر همین اساس او حتی اگر رئیسجمهور هم میشد، این دو معضل تبدیل به بزرگترین پاشنه آشیلش میشد و از پس اداره کشور برنمیآمد و به شأن و جایگاه خود لطمه جدیای میزد.
کنارهگیری سیدحسن خمینی از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری سبب شد بار دیگر نگاهها به سمت سیدمحمد خاتمی معطوف شود. در محافل سیاسی اصلاحطلبان پس از این اتفاق خواهان تهیه فراخوان برای به عرصه آوردن سیدمحمد خاتمی به انتخابات ۱۴۰۰ شدهاند. او که گویا با کاندیداتوری یادگار امام موافق بود، حالا در این شرایط بسیاری از دلسوزان خواستار حضور خودش در عرصه انتخابات هستند. از سوی دیگر، بدون شک در صورت کاندیداتوری لیدر اصلاحات حمایت جدی از سوی همه جریانات اصلاحطلب و تحولخواه و نیز آیتا… سیدحسن خمینی را نیز به همراه خواهد داشت. چندی قبل فضلا… عربسرخی از سیاسیون قدیمی اصلاحطلب گفته بود: «سیدحسن خمینی به لحاظ ظرفیت فکری و عقبه سیاسی و اجتماعی و حمایت گستردهای که میتواند از طرف نیروهای قدرتمند جذب کند و همچنین با ملاحظه توان بسیحکنندگی که در جامعه دارد، میتواند در نبود آقای خاتمی یکی از چهرههای مثبت و موثر در انتخابات باشد.» این اظهارات به این معناست که برای طیف بزرگی از جامعه پشتیبانی دو سید روحانی به نام خاتمی و حسن خمینی به صلاح جامعه است و در صورت عدم حضور یکی از این دو شخصیت، میتوان از شخصیت دیگر خواست تا در انتخابات حضور یافته و با از خودگذشتگی زمینه حضور گسترده مردم را در انتخابات فراهم نماید. سیدحسن خمینی در حمایت از خاتمی سنگ تمام گذاشته یعنی در برههای که او از سوی مخالفان تحت فشار قرار داشت، یاگار امام بیتوجه به فشارها، همراه خاتمی بود و این قرابت میتواند در صورت کاندیداتوری خاتمی کمک بزرگی باشد و بدون شک حامیان یادگار امام نیز در کنار لیدر اصلاحات خواهند بود. در این میان، میتوان حتی از شخصیتهای دیگری نیز نام برد، مانند اسحاق جهانگیری، محسمن هاشمی و مسعود پزشکیان که از چهرههای شناخته شده جریان اصلاحات هستند. اما جایگاه و شخصیت خاتمی طوری است که اگر پا به عرصه بگذارد، این شخصیتها نیز در کنار او قرار خواهند گرفت و برای تحقق خواست مردم حاضر به هرگونه همکاری با او هستند. البته خاتمی چهره کاریزما دارد بهطوری که حتی مخالفان اصلاحات نیز به خود اجازه توهین و تخریب او را نمیدهند. او اگر متقاعد به حضور شود، قطعا فضای شور انتخاباتی را ایجاد خواهد کرد که همانا کمک به حضور حداکثری مردم پای صندوقهای رای است. باید منتظر ماند که آیا سید محمد خاتمی بهرغم همه مسائلی که وجود دارد و تحلیلهایی که او بهتر از دیگران بر آن واقف است، پا به عرصه انتخابات میگذارد؟
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰